8 مورد که آمریکایی ها باید از چینی ها بیاموزند
به گزارش تور ایتالیا ارزان، زندگی در کشور یا شهر های بیگانه ممکن است سخت باشد؛ اما به همان میزان انسان را باتجربه می نماید. این مطلب ما را تا حدی با فرهنگ چینی ها و آمریکایی ها آشنا می نماید.
یک خانم آمریکایی با زندگی در چین به مدت یک سال تجربه هایی را کسب نموده که 8 مورد از آن ها را به همشهریان خود توصیه می نماید. شاید در نگاه اول این مطلب به نظر شما بی ربط بیاید؛ اما باعث می گردد تا ما با هر دو فرهنگ بیشتر آشنا شویم. به گفته ایشان، این تنها فرهنگ آسیایی نیست که برای آمریکایی ها می تواند جالب باشد، بلکه ویژگی های زندگی چینی، خود کاملا متفاوت و منحصربه فرد هستند. در ادامه با 8 عادت چینی آشنا می شویم که دانستن آن ها خالی از لطف نیست.
1. ورزش دسته جمعی صبحگاهی در پارک
شاید افرادی که در حال دویدن یا ورزش های انفرادی باشند خیلی کم دیده شوند، اما تا دلتان بخواهد پارک ها شلوغ هستند. به محض اینکه خورشید طلوع کند مردم در هر سنی (بیشتر مسن) در پارک ها برای انجام ورزش های دسته جمعی پرانرژی دور هم جمع می شوند. ورزش هایی مانند پایکوبی شمشیر، پایکوبی بادبزن، ایروبیک، تا چی چوان (کنگ فوی چینی)، چی کونگ (به معنای ترویج انرژی زندگی)، ballroom dance، و بعضی تمرینات دیگر شبیه به cogna line. همواره نوعی حس قوی هم بستگی میان آن ها احساس می شد. این افراد به علاوه هوای تازه صبح زود مرا به وجد می آورد. زمانی که در شهر و خانه خودم بودم به ندرت کسی را بیرون می دیدم. بسیاری از ما در باشگاه ورزش می کنیم، هدفون استفاده می کنیم و به ندرت با کسی حرف می زنیم.
2. مدام جمله عافیت باشد را هنگام عطسه زدن تکرار نمی نمایند
گفتن عافیت باشد یک عرف در آمریکا است (معادل انگلیسی این جمله Bless you است که در فرهنگ های مختلف از جمله فرهنگ ما ایرانی ها به شکل ها و با ریشه های گوناگون وجود دارد). ریشه این عادت از این باور گرفته شده که زمانی که عطسه می کنیم شیاطین وارد بدن ما می شوند.
در این عصر و این زمان بیشتر آمریکایی ها دیگر نگران ورود شیاطین به بدن هایشان نیستند. من سعی می کنم این جمله را زندگی ام حذف کنم و خطر بی ادب جلوه دادن در برابر عطسه دیگران با نگفتن این جمله را به جان بخرم. اما در چین هیچ کس موقع عطسه کردن دیگران به آن ها چیزی نمی گوید. در واقع زمانی که این جمله را خیلی ناخودآگاه به یکی از شاگردانم گفتم به نظرش عجیب ترین چیزی بود که تابه حال شنیده بود. زمانی که دریافتم در چین لازم نیست به کسی بگویم عافیت باشد واقعا از حذف شدنش از زندگی ام شادمان شدم.
3. تقسیم غذا
میزان پرس های غذای رستوران های چینی خانوادگی است و بیشتر رستوران ها روی میز خود lazy susan (نوعی سینی، با جنس های متفاوت که گردان است) دارند، بنابراین تمام بشقاب ها به راحتی میان افراد گردانده می شوند. صرف غذا تنها زمانی برای میل کردن نیست، بلکه زمان خنده ، شادی، صحبت و تقسیم غذا است. سیستم منزوی غذا خوردن در آمریکا هیچ گاه حس هم بستگی را آنگونه که در چین حس می گردد تداعی نمی نماید. چقدر خوب می شد اگر سر میز، همه غذاها را با هم تقسیم می کردند!
4. سنت چای نوشیدن
نوشیدن چای در چین این طور نیست که در راه اداره یک استکان چای کیسه ای را بنوشیم تا تمام گردد، بلکه رسوم و تشریفاتی دارد. زمانی که به منزل شاگردان یا دوستان بومی ام می رفتم می دیدم که در هر خانه یک میز سنتی چای وجود دارد. من دعوت می شدم تا سر میز بنشینم سپس دوستانم چای را با یک سری وسایل مخصوص می آوردند. وقت چای باعث کند شدن گذر زمان می شد و صمیمیت بین من و دوستانم را بیشتر می کرد. این شیوه در مقایسه با یک رانندگی طولانی برای رسیدن به Starbucks (شرکت بزرگ قهوه آمریکایی) برای خرید چای که در راه حتما روی پیراهنم می ریخت، تغییری بسیار خوشایند بود.
5. تاس انداختن
در بیشتر کافه ها، Liars dice بازی می نمایند. حداقل دو نفر برای این بازی ضروری است. به هر نفر 5 تاس داده می گردد که داخل یک محفظه قرار دارند. اگر وارد چین شدید و متوجه شدید چند نفر در حال تکان دادن محفظه هایی هستند از آن ها اجازه بگیرید و به آن ها بپیوندید. این برترین راه برای تفریح و آشنا شدن با افراد نو است.
6. آویزان کردن رخت ها در هوای آزاد برای خشک شدن
بیشتر مردم در چین رخت خشک کن ندارند و حتی در آپارتمان ها نیز افراد لباس هایشان را بیرون (در هوای آزاد) از رخت آویزان می نمایند تا خشک گردد. این ایده را بسیار دوست داشتم زیرا نه تنها به ذخیره انرژی یاری می نماید بلکه باعث می گردد لباس ها یک بوی تازگی خاصی داشته باشند.
7- خوشامدگویی به غریبه ها (خارجی ها)
در شهری که زندگی می کردم تمام چینی ها از خارجی ها استقبال می کردند و خوشامد می گفتند. مردم مرا در خیابان می دیدند و می خواستند با من آشنا شوند و یک عالم سوال راجع به اینکه از کجا آمده ام و چگونه زندگی می کنم از من می پرسیدند. بسیاری افراد مایل بودند با من دوست شوند و تمام شهر را به من نشان دهند. اما در آمریکا این جملات بیشترین کابرد را دارند: انگلیسی صحبت کن و برو بیرون.
8- خوردن غذاهای خیابانی
خوردن غذاهای خیابانی در چین بسیار معمول و محبوب است و من عاشق این عادت آن ها هستم. طی روز غرفه های کوچک فروش انواع ساندویچ ها، دامپلینگ و بلال در خیابان ها دیده می شوند؛ اما در واقع شب ها زمان اصلی بیرون آمدن این دستفروشان است. برنج سرخ شده و نودل آغشته به سیر و سبزیجات کبابی روی سیخ از غذاهای موردعلاقه من بود. با اینکه من همه غذاهای چینی را دوست داشتم؛ اما هرگز با ماهی کبابی به خاطر استخوان هایش کنار نیامدم. آمریکا واقعا به این غذاهای خوشمزه، مقرون به صرفه و قابل دسترس احتیاج دارد.
در آمریکا ماشین های ون مخصوص عرضه غذا خیلی زود تعطیل می نمایند؛ اما در چین صاحبان غذاهای خیابانی از ساعت 10 شب تا طلوع خورشید کار می کردند. فرهنگ غذای خیابانی در چین، فرهنگی اجتماعی است، چراکه فروشندگان برای مشتری ها میز و صندلی قرار می دهند تا بتوانند راحت تر غذا را میل نمایند، تاس بازی نمایند یا به صحبت های محبت آمیز شان بپردازند. بعضی شب ها که خوابم نمی برد، ساعت 3 صبح بیرون می رفتم، یک غذای ساده می خوردم و به تماشای مردم می نشستم. این چیزی است که خیلی دلم برایش تنگ شده است.
منبع: کجارو / matadornetwork.com