قصـاص زن میانسال با درخواست دختـرش - تور ایتالیا ارزان

به گزارش گروه حوادث خبرنگاران از روزنامه خبرنگاران، رسیدگی به این پفراینده از سال 96 با تماس تلفنی یک راننده تاکسی به مرکز فوریت های پلیسی آغاز شد. وی در شرح ماجرا به مأموران گفت: زن میانسالی که بار سنگینی همراه خود داشت، خودروام را به صورت دربست کرایه کرد.

وقتی قصد داشتم تا برای بلند کردن باری که همراه مسافرم بود به او یاری کنم به یکباره دست خون آلودی را دیدم و همان موقع تصمیم گرفتم موضوع را به پلیس اطلاع دهم.

پس از اظهارات راننده تاکسی مأموران به محل رفتند و زن میانسال به نام شیلا را دستگیر کردند. او پس از دستگیری بلافاصله به قتل شوهرش شهرام اعتراف کرد و گفت: من و شهرام 20 سال پیش از هم جدا شدیم. او دخترم را از من گرفت و من به ناچار هفته ای یکبار به خانه شهرام می رفتم تا دخترم را ببینم. بعد از سال ها که دخترم سیما عظیم شده بود یک روز که برای انجام کار های خانه و دیدار با دخترم به خانه شهرام رفته بودم او به من پیشنهاد داد دوباره باهم ازدواج کنیم که قبول نکردم و همین موضوع منجر به جر و بحث مان شد و تصمیم گرفتم از خانه خارج شوم که آغاز به داد و فریاد کرد و به سمتم آمد که کتکم بزند درست مثل زمانی که باهم زن و شوهر بودیم. در یک لحظه از کوره در رفتم و او را زدم و، چون او به مواد مخدر اعتیاد داشت و بدنش ضعیف بود فوت کرد. با اینکه پشیمان شده بودم، اما از ترسم تصمیم گرفتم او را از خانه خارج کنم به همین خاطر او را مثله کردم و داخل پتو پیچیدم و یک تاکسی دربست گرفتم که راننده من را لو داد.

با اعترافات صریح متهم، سیما برای مادرش درخواست قصاص کرد. او گفت: پدرم اعتیاد داشت، اما من خیلی دوستش داشتم. پدرم به تنهایی من را عظیم کرد و به خاطر من از خودش گذشت. حالا هم حاضرنیستم از قاتل او بگذرم.

پس از آن شیلا برای سلامت روانی اش به پزشکی قانونی منتقل شد و متخصصان این مرکز اعلام کردند که متهم در زمان ارتکاب جرم دچار جنون شده و مسئول اعمال خودش نبوده است. با اینکه این نظریه فرایند رسیدگی به پفراینده را تغییر داد، ولی سیما به گزارش پزشکی قانونی اعتراض کرد و کمیسیون پزشکی تشکیل شد و اعضای کمیسیون 5 نفره اعلام کردند متهم هرچند دچار مسائل روانی است، اما مسئول اعمال خودش بوده است.

بعد از آن پفراینده به شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهم محاکمه شد. متهم در جلسه دادگاه ضمن تکرار اظهاراتش در مرحله بازپرسی گفت: روز حادثه وقتی شهرام با ناسزاهایش دوباره تحقیرم کرد یاد سال هایی افتادم که باهم زندگی می کردیم و او مدام به من توهین می کرد و کتکم می زد و در یک لحظه از خود بی خود شده و او را زدم. بعد از اظهارات متهم قضات وارد شور شدند و زن میانسال را به قصاص محکوم کردند.