واقعاً چه اتفاقی برای هواپیمای گمشده مالزی رخ داد؟
به گزارش تور ایتالیا ارزان، پنج سال پیش ، پرواز هواپیمایی مالزی در اقیانوس هند با مسئله ای بزرگ روبرو و به عبارتی دقیق تر هواپیمای این پرواز ناپدید شد. مقامات رسمی اطلاعات زیادی در این زمینه نمی دانستند یا مایل نبودند در این زمینه اطلاعات منتشر نمایند.
با تور مالزی از توسعه یافته ترین کشور شرق آسیا دیدن کنید.
به گزارش سرویس خواندنی های انتخاب به نقل از آتلانتیک بررسی ماجرای هواپیمای آتلانتیک احتیاج به یک پرونده گسترده دارد که در ادامه به آن می پردازیم:
- ناپدید شدن
ساعت 12:42 دقیقه بعد از ظهر در شبی آرام و مهتابی در 8 مارس 2014 ، یک فروند بوئینگ 777-200ER که توسط هواپیمایی مالزی اداره می شد از کوالالامپور تیک آف و به سمت پکن حرکت و به ارتفاع ارتفاع 35000 پا صعود کرد. طراح شرکت هواپیمایی مالزی MH است. شماره پرواز 370 بود. فاریق حمید ، یاری خلبان اول این هواپیما بود. او 27 سال داشت. این آخرین پرواز او بود. مربی او خلبان ارشد بود. مردی به نام زهری احمد شاه ، که در 53 سالگی یکی از سرشناس ترین کاپیتانهای پرواز بود.
در تلفظ به زبان محلی مالزی ، او با نام اول خود زهاری شناخته می شد. او متاهل و دارای سه فرزند وصاحب دو خانه بود. در خانه اول خود او یک شبیه ساز پرواز دقیق مایکروسافت را نصب نموده بود. او مرتباً پرواز می کرد و اغلب در مورد سرگرمی اش به انجمن های آنلاین اطلاعات می فرستاد. آنها 227 مسافر داشتند که باید از آنها مراقبت می کردند ، از جمله پنج کودک. بیشتر مسافران چینی بودند. 38 نفر اهل مالزی و بعضی نیز از اندونزی در این پرواز حضور داشتند. تعدادی اندک از مسافران نیز اهل استرالیا ، هند ، فرانسه ، ایالات متحده ، ایران ، اوکراین ، کانادا ، نیوزلند ، هلند ، روسیه و تایوان(به ترتیب نزولی) بودند. آن شب در کابین خلبان در حالی که افسر اول فاریق هواپیما را راهنمایی می کرد ، کاپیتان زهاری رادیوها را اداره می کرد.
در ساعت 1:01 دقیقه بعدازظهر آنها با سرعت 35،000 پا از زمین بلند شدند، در ساعت 1:08 پرواز از خط ساحلی مالزی عبور کردند و به وسیله دریای چین جنوبی در جهت ویتنام حرکت کردند. زهاری بار دیگر سطح هواپیما را با 35000 پا گزارش داد.یازده دقیقه بعد ، در ترافیک هوایی ویتنام ، کنترل نماینده مرکز کوالالامپور هواپیما را در رادار مشاهده کرد و با کد رمز گفت: سه هفت صفر مالزی، با کد یک-دو-صفر-اعشار تماس بگیرید. شب بخیر. زهاری پاسخ داد: شب بخیر. مالزی سه هفت صفر. او فرکانس را آنطور که درخواست شده بود نخواند اما انتقال انتقال صدا طبیعی بود. این آخرین پیغامی بود که از MH370 شنیده شد. پس از آن خلبانان به هیچکدام از کوششهای بعدی برج مراقبت پاسخ ندادند.
رادارهای اولیه به اشیاء ساده در آسمان متکی هستند. سیستم های کنترل ترافیک هوایی از آنچه به عنوان رادار ثانویه شناخته می گردد استفاده می نمایند. این بستگی به سیگنال ترانسپوندر دارد که توسط هر هواپیما منتقل می گردد و حاوی اطلاعات غنی تر از جمله هویت و ارتفاع هواپیما نسبت به رادار اولیه است. پنج ثانیه پس از عبور MH370 به حریم هوایی ویتنام ، نمادی که نماینده آن فرستنده آن است از صفحه نمایش کنترل ترافیک هوایی مالزی خارج شد و 37 ثانیه بعد کل هواپیما از رادار ثانویه ناپدید شد. ساعت 1:21 دقیقه بعد از ظهر ، 39 دقیقه پس از برخاستن هواپیما، هیچ ردی از آن در رادار نبود.
در همین حال ، کنترل نمایندگان ویتنامی در برج مراقبت ، MH370 را در لحظاتی کوتاه در فضای هوایی خود مشاهده کردند و سپس از رادار ناپدید شد. آنها ظاهرا متوجه شرایط خطرناک نشدند و سعی نکردند فوراً به کوالالامپور اطلاع دهند. پس از لحظاتی، آنها بارها و بارها سعی کردند با هواپیما تماس بگیرند اما بی فایده بود. هنگامی که آنها به منظور اطلاع رسانی به کوالالامپور تماس گرفتند حدود 18 دقیقه از ناپدید شدن MH370 از صفحه نمایش رادارشان گذشته بود. آنچه در پی آن رخ داد، یک کوشش پر از سردرگمی و بی کفایتی بود. مرکز هماهنگی نجات هوایی کوالالامپور باید طی یک ساعت از ناپدید شدن آگاه می شد. تا ساعت 2:30 دقیقه بعد از ظهر ، هنوز چنین چیزی رخ نداده بود. چهار ساعت دیگر نیز تا کوشش های اضطراری تلف شد و عملیات جدی در ساعت 6:32 دقیقه بعد از ظهر آغاز شد.
در آن لحظه هواپیما باید در پکن فرود می آمد. جستجوی هواپیما ابتدا در دریای چین جنوبی ، بین مالزی و ویتنام متمرکز شد. این یک کوشش بین المللی توسط 34 کشتی و 28 هواپیما از هفت کشور مختلف بود. ولی هیچ جا اثری از هواپیما نبود. طی چند روز ، سوابق رادار اولیه از رایانه های کنترل ترافیک هوا و تائید جزئی از داده های مخفی نیروی هوایی مالزی ، فاش کرد که به محض ناپدید شدن MH370 از رادار ثانویه ، هواپیما به شدت به سمت جنوب غربی چرخیده است و به جایی که فراتر از محدوده رادار بود رفته است. به نظر می رسید این یک مورد استاندارد ربودن یا مانند تصادف یا سناریوی خودکشی خلبان نبود.
رمز و راز پیرامون MH370 ، محور تحقیقات ادامه یافته و منبعی از برآورد های عمومی شد. این فقدان اطلاعات، خانواده ها را در چهار قاره ویران کرد. این ایده که یک ماشین پیشرفته(هواپیما) ، با ابزارهای مدرن و ارتباطات متعدد خود ، می تواند به سادگی از بین برود ، فراتر از حوزه امکان بود. بسیار عجیب بود که یک بوئینگ 777 ناپدید گردد. ناپدید شدن هواپیما باعث شد تا تئوریهای زیادی مطرح گردد.
با گذشت بیش از پنج سال از این حادثه مفقودی هنوز محل دقیق سقوط احتمالی هواپیما ناشناخته مانده است. با این وجود ، چیزهای زیادی در مورد ناپدید شدن MH370 آشکارتر شده است و بازسازی بیشتر آنچه در آن شب اتفاق افتاده است امکان پذیر است. صدا های کابین خلبان و ضبط نماینده اطلاعات پرواز ممکن است هرگز قابل بازیابی نباشند ، اما آنچه که ما هنوز باید بدانیم می تواند از جعبه سیاه پرواز به دست آید.
2. ساحل
شامگاه ناپدید شدن هواپیما ، یک مرد میانسال آمریکایی به نام بلین گیبسون در خانه مادرش در کارمل ، کالیفرنیا نشسته بود و امور خود را برای تهیه املاک مرتب سازی کرد. او خبرهای مربوط به MH370 را در CNN شنید. گیبسون بیش از 35 سال در سیاتل زندگی نموده اما مدت زمان کمی را در آنجا می گذراند. پدر وی که ده ها سال پیش درگذشت ، جانباز جنگ جهانی اول بود که یک ستاره تقدیر نقره ای را دریافت کرد و بیش از 24 سال به عنوان رئیس کل دادگستری کالیفرنیا فعالیت کرد. مادرش فارغ التحصیل دانشکده حقوق استنفورد و یک فعال محیط زیست سرسخت بود.
گیبسون تنها فرزند بود. مادرش دوست داشت سفرهای بین المللی داشته باشد و او را با خود می برد و ناگفته پیداست که مادر او نیز در این سفر بود. آشفتگی آشکار نیروی هوایی مالزی ، به سرعت آغاز به ظهور کرد و به سرعت معلوم شد که MH370 به مدت شش ساعت پس از ناپدید شدن هواپیما از رادار ثانویه ، به طور متناوب با ماهواره زمینی اقیانوس هند که توسط اینمارست ، یک فروشنده تجاری در لندن اداره می گردد ، پیوند برقرار نموده است. این بدان معنی بود که هواپیما ناگهان دچار حادثه فاجعه آمیز نشده است. طی این شش ساعت ، فرض بر این است که در پرواز کروز با سرعت بالا و در ارتفاع زیاد باقی مانده است. پیوندهای Inmarsat ، که بعضی از آنها با عنوان handshake شناخته می شوند ، پیوندهای الکترونیکی بودند(اتصالات روزمره که به کمترین ارتباطات واکنش نشان می دادند) بر اساس این اطلاعات هفت پیوند وجود دارد: دو پوند مرتبط با آغاز اتوماتیک سیستم هواپیما ، و پنج پیوند دیگر توسط ایستگاه زمینی Inmarsat .دو تماس تلفنی ماهواره ای نیز وجود داشت
اما ماهواره یک مکان واحد را تعیین نمی نماید بلکه محدوده MH370 را تعیین می نماید که می توان بر اساس دایره های نزدیک به محور اصلی حرکت هواپیما آنها را حدس زد. مهمترین قوس هفتمین و آخرین قوس است که از آسیای میانه در شمال تا مجاورت قطب جنوب امتداد دارد. در ساعت 8:19 دقیقه به وقت کوالالامپور این محور ثبت شده است. بنابراین نقطه انتهایی رصد آن در قزاقستان و در صورت چرخش هواپیما به سمت شمال یا در جنوب اقیانوس هند است.
با استناد به شواهد الکترونیکی ، این یک کوشش کنترل شده برای فرود هواپیما در آب نبود. چرا که در این صورت هواپیما باید فوراً به یک میلیون قطعه تبدیل می شد. تجزیه و تحلیل فنی با اطمینانی تقریبی نشان می دهد که هواپیما به سمت جنوب کشیده شده است. ما این را از دومین مقدارثبت شده می دانیم. تکنسین های Inmarsat در لندن قادر به تشخیص اعوجاج قابل توجهی بودند که حاکی از چرخش به سمت جنوب در 2:40 صبح بود. سوماترا ، شمالی ترین جزیره اندونزی است. فرض بر این است که هواپیما پس از مدتی طولانی حرکت در راستا کلی قطب جنوب، مستقیم و به سطح پرواز می نماید.
پس از شش ساعت ، داده های داپلر نشان از نزول شیب دار به اندازه پنج برابر بیشتر از یک نزول عادی داشت. طی یک یا دو دقیقه پس از عبور از قوس هفتم ، هواپیما به درون اقیانوس غوطه ور شده و احتمالاً قبل از ضربه ، اجزای آن از هم پاشیده است. این البته حاصل حدس و گمان است. اما هیچ کس نمی دانست که این اتفاقات دقیقا در کجا اتفاق افتاده است و هیچ کس کمترین اثبات جسمی برای تأیید صحت تفسیرهای ماهواره ای نداشت.
کمتر از یک هفته پس از ناپدید شدن هواپیما، وال استریت ژورنال اولین گزارشی راجع به اطلاعات ماهواره ها منتشر کرد. این اطلاعات حاکی از آن است که هواپیما به احتمال زیاد ساعت ها پس از محو شدن در بالاترین سطح باقی مانده است. مقامات مالزی سرانجام اعتراف کردند که این اطلاعات صحت دارد. گفته می گردد رژیم مالزی یکی از فاسدترین رژیمها منطقه است و محققان حوادث اعزام شده از اروپا ، استرالیا و ایالات متحده از آشفتگی اطلاعاتی که با آن روبرو بودند شوکه شدند. از آنجا که مالزیایی ها آنچه را که می دانستند ، نادیده می گرفتند ، جستجوی اولیه دریایی در مکان اشتباهی یعنی دریای چین جنوبی متمرکز شد و هیچگونه جسم شناوری پیدا نشد. اگر مالزیایی ها حقایق را فوراً می گفتند ، ممکن است مواردی در مکان تقریبی هواپیما پیدا می شد. جستجوی زیر آب در نهایت در یک مرکز اقیانوس هزاران مایل دورتر از محور حادثه نهاده شد. اما حتی یک چرخش باریک از راستا اقیانوس مکان بزرگی است. برای مثال حدود دو سال طول کشید تا جعبه های مشکی ایر فرانس 447 که در سال 2009 از پرواز ریو دوژانیرو به پاریس به آتلانتیک سقوط کرد، پیدا گردد.
جستجوی اولیه آبهای سطحی در آوریل 2014 پس از نزدیک به دو ماه کوشش بی فایده سرانجام یافت و تمرکز به اعماق اقیانوس ، جایی که امروز نیز ادامه دارد منتقل شد. بلین گیبسون ابتدا این سرخوردگی را از فاصله دور دنبال کرد. او خانه مادر خود را فروخت و به مثلث طلایی شمال لائوس نقل مکان کرد ، جایی که او با شریک تجاری خود در مورد ساخت رستوران در رودخانه مکونگ تصمیم می گرفتند. وی به یک گروه بحث در فیس بوک پیوست که به از دست دادن MH370 اختصاص یافته بود. این گروه پر از برآورد ها بود ، اما همچنین با اخبار حاکی از تفکر مفید در مورد آنچه ممکن است برای هواپیما اتفاق افتاده باشد و محل اصلی ویران شدن آن همراه بود.
اگرچه مالزیایی ها بطور رسمی وظیفه کل تحقیقات را داشتند ، اما آنها فاقد ابزار و تخصص لازم برای کوشش و جستجو و بازیابی زیرزمین بودند. استرالیا رهبری بین المللی جستجو را به دست آورد. مناطقی از اقیانوس هند که داده های ماهواره ای به آن اشاره داشت حدود 1200 مایل در جنوب غربی پرت آنقدر عمیق و ناشناخته بود که اولین چالش منطقه، نقشه برداری توپوگرافی زیر زمینی بود. گیبسون آغاز به سؤال کرد. وی هنگام بازدید از دوستان خود در سواحل کامبوج ، از آنها پرسید که آیا آنها به هر چیزی مرتبط با سقوط هواپیما بر خورده اند یا خیر.
در مارس 2015 ، یک بزرگداشت در کولا لامپور پس از یک سال برای ناپدید شدن MH370 برگزار گردید. گیبسون تصمیم گرفت در آن شرکت کند. از آنجا که او دانش خاصی برای ارائه نداشت ، ورودش باعث تعجب شدو این بزرگداشت در یک فضای باز در یک مرکز خرید و در یک مکان معمولی در کوالالامپور برگزار گردید. هدف مردم ایجاد فشار بیشتر بر دولت مالزی برای ارائه شرحات بود. صدها نفر در آن شرکت کردند و سیاری از افراد اهل چین بودند. در پس زمینه ، یک پوستر بزرگ به همراه این کلمات وجود داشت که روی آن نوشته شده بود: چه کسی ، چرا ، چه زمانی ، چگونه؟
سخنران اصلی زن جوان مالزیایی به نام گریس بود که مادرش را از دست داده بود. او با پوشیدن یک تی شرت بزرگ که با گرافیک کارتونی MH370 و جستجوی مکشوفه روی صحنه رفته بود ، آغاز به توصیف مادرش و سختی تحمل ناپدید شدن وی پرداخت. گیبسون همان جا تصمیم گرفت به جستجوی هواپیما بپردازد. وقتی بلین گیبسون آغاز به جستجوی آوار کرد ، طرحی نداشت. او به قصد میانمار پرواز کرد ، زیرا قصد داشت به هر حال به آنجا برود ، سپس به ساحل رفت و از بعضی از اهالی روستا پرسید که چطور می تواند در ساحل جستجو کند. آنها او را به چندین ساحل راهنمایی کردند و یک ماهیگیر او را با قایق به آنجا برد. او مقداری آوار پیدا کرد ، اما چیزی از هواپیما بینشان نبود. وی به روستائیان توصیه کرد که مواظب باشند و شماره تماس خود را به آنان داد.
به همین ترتیب ، وی بدون یافتن بقایای هواپیما، از مالدیو و جزایر رودریگ و موریس نیز بازدید کرد. سپس در تاریخ 29 ژوئیه 2015 حدود 16 ماه پس از از بین رفتن هواپیما ، یک فرد که شغلش پاک کردن ساحل بود، در جزیره فرانسوی رونیون یک قطعه پاره پاره شده از هواپیما یافت. سرپرست خدمه ، مردی به نام جانی بیگ ، فهمید که این قطعه احتمالاً از هواپیما آمده است ، اما او هیچ تصوری از هویت این هواپیما نداشت. وی با یک بخش خبر رادیوی محلی تماس گرفت. تیمی از ژاندارم ها حاضر شدند و قطعه را از بردند. به سرعت تعیین شد که این قطعه، بخشی از یک بوئینگ 777 است. بررسی های بعدی شماره سریال ها نشان داد که این قطعه از MH370 آمده است و خانواده های کسانی که مفقود شده بود تسلیم این واقعیت شدند که عزیزانشان زنده نیستند.
گیبسون به رونیون پرواز کرد تا به دنبال بقایای هواپیما بگردد اما ناکام ماند. یک خبرنگار روزنامه در رونیون با گیبسون مصاحبه کرد و سپس گیبسون به استرالیا پرواز کرد و در آنجا با دو اقیانوس شناس از دانشگاه استرالیای غربی در پرت مشورت کرد. هر دو نفر در مورد جریان وزش باد اقیانوس هند متخصص بودند. برای مثال گریفین به طور خاص سالها را در ردیابی شناورهای رانش گذرانده بود و کوشش نموده بود تا از ویژگی های پیچیده فلپرون در طول سفر خود به رونین مدل سازی کند . گیبسون می خواست مکانهایی را که آوارهای شناور در ساحل را به سمت خود می بردند شناسایی کند و. پاسخ او سواحل شمال شرقی ماداگاسکار و تا حدودی ساحل موزامبیک بود.
گیبسون شهری به نام ویلانکلوس را انتخاب کرد ، زیرا به نظر بی خطر بود و دارای سواحل زیبا بود. او در فوریه سال 2016 به آنجا رفت. او از ماهیگیران محلی مشاوره خواست و به قایقرانی به نام سلیمان پول داد تا او را نزد ماهیگیران حرفه ای ببرد. ماهیگیران گفتند که انواع آشغال و بیشتر پلاستیک پیدا نموده اند. سلیمان با نشان دادن یک ضایعه مثلثی خاکستری به طول دو پا ، از او پرسید: آیا این 370 است؟ این قراضه دارای یک ساختار لانه زنبوری بود. معلوم شد که درست است. قراضه از پنل تثبیت نماینده افقی هواپیما نماینده شده بود و تعیین شد که به احتمال زیاد از MH370 کنده شده است.گیبسون به پایتخت ماپوتو پرواز کرد و زباله ها را به کنسول استرالیا تحویل داد. سپس درست به موقع برای بزرگداشت دومین سالگرد مفقودی هواپیما به کوالالامپور پرواز کرد. این بار او به عنوان یک دوست مورد استقبال نهاده شد.
در ژوئن سال 2016 ، گیبسون توجه خود را به سواحل دورافتاده شمال شرقی ماداگاسکار معطوف کرد. گیبسون می گوید که روز اول سه قطعه پیدا کرد و دو روز دیگر در ساحلی هشت مایل دورتر ، سه قطعه دیگر به او تحویل داده شد و به همین وفتی مردم محلی فهمیدند او برای آتکه های MH370 پول پرداخت خواهد نمود تعداد قطعات بیشتر شد. او می گوید که یک بار برای یک قطعه 40 دلار پرداخت نموده است.
بسیاری از زباله ها هیچ ارتباطی با هواپیما نداشتند. اما از بین ده ها قطعه ای که تا به امروز پیدا شده است، گیبسون مسئولیت کشف تقریباً یک سوم را بر عهده داشته است. بعضی از قطعات هنوز در حال بررسی است. تأثیر گیبسون به قدری وسیع بوده است که دیوید گریفین گرچه از او سپاسگزار است ، اما نگران است که الگوی زباله گرانبها ممکن است از نظر آماری به سمت ماداگاسکار کشیده گردد. او نام این نگرانی را گذاشته است: اثر گیبسون.
پس از گذشت پنج سال ، هنوز کسی نتوانسته است از جایی که زباله ها در ساحل پیدا شده تا جایی از مبدا در جنوب اقیانوس هند ارتباط دقیق برقرار کند. اما گیبسون در اصرار خود برای برای یافتن بقایای جدید پافشاری می نماید. یکی از حدس ها این است که هواپیما شش ساعت پرواز کرد تا اینکه پرواز به طور ناگهانی به سرانجام رسید. هیچ کس برای کنترل هواپیما پیروز نبوده و در نهایت هواپیما خرد شد. گیبسون فکر می نماید ، هنوز هم فرصتی برای یافتن معادلاتی جدید وجود دارد. در سواحل ، گیبسون چند کوله پشتی و تعداد زیادی کیف پول را پیدا نموده است که همه آنها خالی است.
- توطئه ها
در پی ناپدید شدن MH370 سه تحقیق رسمی آغاز شد. اولین بزرگترین ، سختگیرترین و پرهزینه ترین: کوشش برای جستجوی زیر آب استرالیا که از لحاظ فنی پیشرفته بود ، برای یافتن اطلاعات پرواز هواپیما و ضبط صوتی کابین خلبان و پیدا کردن وسایل اصلی متمرکز شده بود. این، شامل محاسبات عملکرد هواپیما ، تجزیه رکوردهای راداری و ماهواره ای ، مطالعات در مورد رانش اقیانوس ها ، دوزهای تجزیه و تحلیل آماری و معاینه فیزیکی فلوتام های آفریقای شرقی بود. مجموعه ای از مهندسین و دانشمندان داوطلب که یکدیگر را در اینترنت پیدا کردند در ایم پژوهش نقش داشند. پس از گذشت بیش از سه سال و حدود 160 میلیون دلار ، تحقیقات استرالیا بدون پیروزیت بسته شد. سپس در سال 2018 یک شرکت آمریکایی به نام Ocean Infinity تحت قراردادی با دولت مالزی جستجویی را آغاز کرد. در این جستجوی پیشرفته از وسایل نظارت پیشرفته زیر آب استفاده شد.
دومین تحقیق رسمی متعلق به پلیس مالزی بود و به بررسی های پس زمینه همه افراد در هواپیما و همچنین بعضی از دوستان آنها انجامید. شناخت میزان واقعی اکتشافات پلیس سخت است ، زیرا گزارشی که نتیجه تحقیقات بوده است افشای کامل نشد. این گزارش به طرز پنهانی پلمپ شده و حتی از سایر بازپرسان مالزی نیز محفوظ است ، اما پس از فاش شدن توسط کسی در داخل سیستم پلیس، ناکارآمدی های آن آشکار شد. نخست وزیر در آن موقع فردی به نام نجیب رازاک بود که گفته می شد از نظر تاریخی فاسد است. مطبوعات در مالزی سانسور شدند. مسئولان در اظهار نظر احتیاط داشتند و خبرها پشت پرده مطرح می شد.
سومین تحقیقات رسمی ، تحقیق در مورد تصادف بود که هدف آن یافتن علت احتمالی بود و طبق بالاترین استانداردهای جهانی توسط یک تیم بین المللی صورت گرفته است. این گروه توسط دولت مالزی راهنمایی می شد و از بدو تشکیل آن درگیر آشفتگی بود. پلیس و ارتش آن را تحقیر می کردند. وزرای دولت آن را یک خطر می دانستند و متخصصان خارجی که برای یاری به آنها اعزام شده بودند ، تقریباً به محض رسیدن ، عقب نشینی کردند. یک کارشناس آمریکایی با اشاره به پروتکل هواپیمایی بین المللی که قرار است سوالات مربوط به حوادث را کنترل کند در این خصوص گفت: پیوست 13 برای تحقیقات تصادفات در دموکراسی های مطمئن طراحی شده است ، اما در کشورهایی مانند مالزی ، با بروکراسی های ناامن و استبدادی، شرکت های هواپیمایی متعلق به دولت است.
در سرانجام ، تحقیق 495 صفحه ای منتشر شد که هیچ ارزش فنی نداشت. در واقع ، هیچ چیزی در این گزارش از نظر فنی ارزش فنی ندارد ، زیرا انتشارات استرالیا قبلاً اطلاعات ماهواره ای مربوطه و بررسی اقیانوس شناسی را به طور کامل پوشش داده بود. گزارش مالزی به سختی توصیفی ناچیز از خرابی ها ارائه می کرد.
اگرچه داده های ماهواره ای بهترین شواهد در مورد راستا پرواز هواپیما را ارائه می دهند اما مردم برای قبول داستانی که می گویند باید به اعداد اعتماد داشته باشند. انواع نظریه پردازان داده های ماهواره ای را نادیده می گیرند. به عنوان مثال ، یک زن بریتانیایی که تحت عنوان Saucy Sailoress وبلاگ زده می گوید که در شب مفقود شدن MH370 آنها در دریای آندامان بودند و آنچه را که شبیه موشک کروز است دیده اند که به سمتشان می آمد. افزون بر این یک استرالیایی چندین سال است که ادعا می نماید که MH370 را به وسیله Google Earth ، در آب های کم عمق و دست نخورده پیدا نموده است. در اینترنت ادعاهایی مبنی بر این که هواپیما در جنگل کامبوج دست نخورده پیدا شده است. ادعایی مشابه درباره یک رودخانه اندونزی نیز وجود دارد. یکی از سناریوها این است که هواپیما مورد اصابت گلوله قرار داشته است. یک گزارش آنلاین مبنی بر اینکه کاپیتان زهاری زنده پیدا شده و در بیمارستان تایوانی با فراموشی بستری است نیز وجود دارد.
در سال 2017 ، گیبسون مکانیسم رسمی برای انتقال تکه های احتمالی هواپیما ترتیب داد. در حال حاضر او تا حد زیادی از افشای موقعیت مکانی یا برنامه های سفر خود جلوگیری می نماید و به دلایل مشابه از استفاده از ایمیل خودداری می نماید و به ندرت به وسیله تلفن صحبت می نماید.
4.امکانات
در حقیقت ، اکنون می توان با اطمینان زیادی در مورد سرنوشت MH370 چیزهای زیادی را شناخت. اول ، ناپدید شدن یک عمل عمدی بود. غیرقابل تصور است که راستا پرواز شناخته شده ، همراه با سکوت رادیویی و الکترونیکی ، ناشی از هرگونه ترکیبی از خرابی سیستم و خطای انسانی بوده است. مشکل رایانه ، فروپاشی سیستم کنترل ، صاعقه ، اصابت پرنده ، شهاب سنگ ، خاکستر آتشفشانی ، خرابی مکانیکی ، خرابی سنسور ، ، نارسایی رادیویی ، خرابی الکتریکی ، آتش سوزی ، دود ، فشار انفجاری ، انفجار باری ، سردرگمی خلبان ، اورژانس پزشکی ، بمب و ...هیچکدام از اینها نمی توانند مشکل راستا پرواز را شرح دهند.
دوم ، علی رغم تئوری ها، کنترل از داخل کابین خلبان گرفته شده است و این اتفاق در مدت زمان 20 دقیقه از ساعت 1:01 دقیقه بعد از ظهر ، هنگامی که هواپیما از 35000 پا پایین آمد ، تا ساعت 1:21 بامداد ، هنگام ناپدید شدن از رادار ثانویه ، رخ داد. در همین مدت ، سیستم گزارش اتوماتیک شرایط هواپیما ، بروزرسانی منظم 30 دقیقه ای خود را به وسیله ماهواره به بخش تعمیر و نگهداری هواپیمایی منتقل کرد. میزان سوخت ، ارتفاع ، سرعت و موقعیت جغرافیایی گزارش شده هیچگونه ناهنجاری را نشان نمی دهد.
ساعت 1:37 دقیقه بعد از ظهر ، سیستم گزارش دهی اتوماتیک 30 دقیقه ای MH370 که بطور منظم برنامه ریزی شده بود ، نتوانست انتقال اطلاعات را انجام دهد. اکنون می دانیم که این سیستم از هرگونه انتقال ماهواره ای جدا شده است. کاری که به راحتی از درون کابین خلبان انجام می گردد. بنابراین به همین دلیل نمی توانسته هیچ یک از گزارش های برنامه ریزی شده خود را ارسال کند.
در ساعت 1:52 دقیقه بعد از ظهر ، نیم ساعت پس از انحراف ، MH370 دقیقاً از جنوب جزیره پنانگ عبور کرد ، یک چرخش راست و به سمت شمال غربی به سمت تنگه مالاکا حرکت کرد. یازده دقیقه بعد ، با فرض اینکه MH370 هنوز در حال عبور از دریای چین جنوبی است ، یک توزیع نماینده خطوط هوایی مالزی یک پیغام متنی را ارسال کرد که به خلبانان دستور می داد تا با مرکز کنترل هوایی هوشی مین تماس بگیرند. این پیغام بی پاسخ ماند. در طول تنگه مالاکا ، این هواپیما همچنان به شکل دستی حرکت می کرد. فرض بر این بود که همه افراد داخل کابین تا این لحظه مرده اند. ساعت 2:22 دقیقه بعد از ظهر ، رادار نیروی هوایی مالزی آخرین ضربه را زد. این هواپیما در فاصله 230 مایلی شمال غربی پنانگ قرار داشت و از شمال غربی به سمت دریای اندامان حرکت می کرد و سریع پرواز می کرد.
سه دقیقه بعد ، در ساعت 2:25 ، جعبه ماهواره ای هواپیما ناگهان زنده شد. این احتمال وجود دارد که هنگام بازگشت سیستم کامل برق درخواست ورود به سیستم را به اینمارست را ارسال کرد. ایستگاه زمینی پاسخ داد و اولین پیوند انجام شد. اما این تماس بی پاسخ ماند. آیا افراد در کابین خلبان فعال و زنده بودند؟. آیا این آدم ربایی بود؟ ربودن راهکار شخص ثالث است که در گزارش رسمی مورد حمایت قرار می گیرد. نکته اصلی این است که درب کابین خلبان ، مستحکم ، پیچیده برقی بوده و توسط یک منبع ویدیویی که خلبانان می توانند از آن دیدن نمایند ، تحت نظر گرفته شده بود. . کمتر از دو دقیقه از ناپدید شدن نیز خلبان با برج مراقبت در ارتباط بود. چگونه هواپیماربایان می دانستند که حین انتقال به کنترل ترافیک هوایی ویتنام، حرکت خود را انجام دهند و سپس آنقدر سریع و روان دسترسی را محدود نمایند؟ ممکن است که هواپیماربایان آشنایان خلبان بودند که به داخل کابین خلبان دعوت شده اند اما حتی این مسئله عدم وجود انتقال رادیو را شرح نمی دهد ، به خصوص در هنگام چرخش دستی از پکن. حتی دو نفری که با هویت ایرانی با نام های جعلی با گذرنامه های دزدیده شده مسافرت می کردند ،احتمالا به دنبال پناهندگی سیاسی در آلمان بودندعلاوه بر این ، هدف از ربودن چیست؟ پول؟ سیاست؟ تبلیغات؟ جنگ؟ حمله تروریستی؟
5.حقیقت
در حال حاضر تحقیقات رسمی بسته شده اند چرا که استرالیایی ها هر کاری را می توانستند انجام داده اند. چینی ها می خواهند به پیش بروند و هرگونه خبری را که می تواند احساسات خانواده ها را تحت الشعاع قرار دهد سانسور می نمایند. فرانسوی ها در فرانسه خاموش هستند و داده های ماهواره را دوباره ویرایش می نمایند. مالزیایی ها فقط آرزو می نمایند که کل موضوع از بین برود. یافتن زباله و دو جعبه سیاه ممکن است کمی به نتیجه برسد. اما هیچ گونه خرابی سیستم مربوطه را آشکار نمی نماید ، زیرا هیچ گونه خرابی نمی تواند آنچه اتفاق افتاده است را شرح دهد. در بهترین حالت ، به بعضی سؤالات نسبتاً بی اهمیت پاسخ خواهد داد ، از جمله اینکه دقیقاً وقتی هواپیما تحت فشار نهاده شد چه زمانی بوده یا اینکه دقیقاً چگونه جعبه ماهواره به پایین پرتاب شده بود .
پاسخهای مهم احتمالاً در مالزی نه در اقیانوس بلکه در روی زمین واقع شده است. پلیس مالزی بیش از آنچه گفته جرات گفتن ندارد و معما ممکن است چندان عمیق نباشد. درواقع ممکن است جوابها بسیار نزدیک باشند ، اما از دسترس ما خارجند.
منبع: انتخاب